کد مطلب:162471 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:144

سیف فرغانی
سیف الدین ابوالمحامد محمد الفرغانی، شاعری عارف و گوشه گیر بوده و در فرغانه متولد شده است. وی پس از مدتی به تبریز رفته و از آنجا به آسیای صغیر هجرت كرد و در شهری به نام آقسرا در خانقاهی كوچك درگذشت و همانجا مدفون شد. تاریخ وفاتش را بین سالهای 749تا705 ه.ق. تخمین زده اند. او همواره از حكام و ستمگران روزگار خویش كناره گیری كرده و ستم آنان را می نكوهید. [1] .



ای قوم درین عزا بگریید

بركشته ی كربلا بگریید



با این دل مرده، خنده تا چند؟

امروز در این عزا بگریید



از خون جگر سرشك سازید

بهر دل مصطفی بگریید



وز معدن دل، به اشك چون در

بر گوهر مرتضی بگریید



با نعمت عافیت، به صد چشم

بر اهل چنین بلا بگریید



دل خسته ی ماتم حسینید

ای خسته دلان، هلا بگریید



در ماتم او خمش مباشید

یا نعره زنید یا بگریید



تا روح كه متصل به جسم است

از تن نشود جدا، بگریید



در گریه، سخن نكو نیاید

من می گویم، شما بگریید



بر جور و جفای آن جماعت

یك دم ز سر صفا بگریید [2] .



اشك از پی چیست؟ تا ببارید

چشم از پی چیست؟ تا بگریید



در گریه به صد زبان بنالید

در پرده به صد نوا بگریید



تا شسته شود كدروت از دل

یك دم ز سر صفا بگریید [3] .



نسیان گنه، صواب نبود

كردید بسی خطا، بگریید



وز بهر نزول غیث رحمت

چون ابر، گه دعا بگریید





[1] خلاصه از مقدمه ي ديوان.

[2] دو مصراع در ديوان به همين صورت تكراري آمده است.

[3] دو مصراع در ديوان به همين صورت تكراري آمده است.